دیکشنری
emery paper
ɛməɹi pe͡ipəɹ
فارسی
1
عمومی
::
كاغذ(سنباده
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
EMERGENCY RESPONSE
EMERGENCY STOP
EMERGENT
EMERGENT STRATEGY
EMERGING
EMERGING CHURCH
EMERGING ECONOMIES
EMERGING MARKET BOND INDEX
EMERGING MARKET EQUITY FUND
EMERGING MARKETS
EMERGING STOCK MARKETS
EMERITUS
EMERODS
EMERSION
EMERY
EMERY PAPER
EMERY WHEEL
EMESIS
EMETIC
EMETIC RESIN
EMETINE
EMEU
EMICTION
EMICTORY
EMIGRANT
EMIGRATE
EMIGRATION
EMINENCE
EMINENCY
EMINENT
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید